دیالوگ



یکی از نشانه های عشق حقیقی آن است که به تو عشق بورزند بدون اینکه شایستگی‌اش را داشته باشی.
اگر زنی به من بگوید عاشق توام چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه می‌خری و ظرف ها را هم خوب می‌شویی، مرا ناامید کرده. چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر می رسد.
چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانه‌ی توام، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی. حتی اگر دروغگو، حرامزاده و خودبین باشی.

میلان درا


کم کم یاد خواهی گرفت.
عشق تکیه کردن نیست.
و رفاقت هم معنی اطمینان خاطر نیست.
و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند.
کم کم یاد می گیری.
که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند.
اگر زیاد آفتاب بگیری.
باید باغ ِ خودت را پرورش دهی.
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
کم کم یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی.
که محکم باشی پای هر خداحافظی.
یاد می گیری که خیلی می ارزی!!!

خورخه لوییسبورخس


می خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی. پس سعی میکنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمیتوانی.
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند: عاشق شده ای.

مصطفی مستور


از خواب خسته ام به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانی شاید هم از بیداری خسته ام از این که بخوابم و تهش بیداری باشد کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد نشد هم.نشد .

عباس معروفی


ویلسون: میخواستم بدونم مایل هستی باهام شام بخوری یا نه؟
ونسا:امشب اینجا دست تنها هستم.
ویلسون: مشکلی نیستبمونه واسه یه وقت دیگه
ونسا: همین؟
ونسا: نمیخوای پیشنهاد خرید تمام نقاشی های اینجا رو بدی تا من بتونم زودتر تعطیل کنم؟حقیقتش یه نفر قبلاً این کارو امتحان کرد
ویلسون: زنی که بشه با پول خریدش هیچ ارزشی نداره.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

موزیک باند نشریه شریان وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران " http://plus.rozblog.com/ رادیو موزیک هـــــــیــــــس هــــــیـــــچـی نـگــو Monique میلاد کاظمی Milad kazemi پاييز وهم آلود